چهارشنبه، 23 اسفند، 1385

خشايارشاه که بود؟ (نبرد ترموپیل و تصرف آتن) - گرفته از سايت قطار دات کام

 

واقعيت‏های تاریخی لشکرکشی خشايارشا به يونان و پيروزيهای ايرانيان (بر خلاف آنچه که فيلم ۳۰۰ نمايش می‏دهد!)  خَشایارشاه از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود. داریوش پسران بسیاری داشت که بزرگترین آنها آرتابرزن بود که از دختر گئوبرو، همسر نخست داریوش بود، ولی خشایارشا را که بزرگترین فرزند آتوسا دختر کورش بود به جانشینی برگزید. خشایارشا در نبشته ای از تخت جمشید پس از ستایش از اهورامزدا و شناسایی خود، می گوید: پدر من داریوش بود. پدر داریوش گشتاسپ بود؛ پدر گشتاسپ، آرشام بود. هم گشتاسپ و هم آرشام زنده بودند که پدر من به خواست اهورامزدا شاه شد. هنگامی که داریوش شاه شد کارهای نیک بسیار کرد. داریوش پسران دیگری داشت، به خواست اهورامزدا مرا مهست آنها نهاد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت رفت، من بر گاه(تخت) پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم، کارهای نیک بسیار کردم. آنچه پدرم کرد و نیز آن چه من کردم، چیزهای دیگر را من افزودم و آنچه من و پدرم کردیم همه به خواست اهورامزدا بود پس از خاکسپاری، تاجگذاری انجام می شد. تنها نوشته ای که ازآیین تاجگذاری برجای مانده نوشته ی پلوتارک درباره ی برتخت نشستن اردشیر دوم است، وی می گویید آیین تاجگذاری از سوی مغان در پاسارگاد انجام می شد که درآن جانشین بایستی جامه ی خود را درآورد و جامه ای را که کورش پیش از شاهی بر تن می کرد بپوشد که با این کار پیوستگی دودمانی گرامی داشته می شد. شاه برای نمایاندن نشستن برتخت باج هایی که به روزگار شاهنشاه پیش بود می بخشید. نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی «شاه مردان» است. خشایارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورشهای آنجا را نیز سرکوب کرد. در این جنگ قسمت اعظم بابل ویران گشت.  خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمی‌خواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش شکست ماراتن را مایه سرشکستگی ایران میدانست و خشایارشا را به انتقام فرامیخواند. یونانیان مقیم دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند از خشایارشا درخواست می‌کردند که به یونان یورش برد. در آنزمان در یونان حکومت‌های مستقلی با عنوان دولت شهر بر هریک از بلاد این کشور حکمرانی می‌کرد.

خشایارشا اول

حمله به یونان

سرانجام خشایارشا به قصد حمله به یونان به کاپادوکیه واقع در آسیای صغیر رفت و این شهر را مرکز ستاد فرماندهی خود قرار داد. وی سه سال تمام به تجهیز سپاه مشغول شد و در نهایت سپاه بزرگی که بنا به گفته هرودوت در آن، ۴۶ گونه نژاد و قوم مختلف حضور داشتند بسیج کرد و در بهار ۴۸۰ قبل از میلاد به سوی یونان حرکت کرد. عربها، هندی ها، پارسها، مادها، سکاها، فنیقیها، مصری‌ها و حتی ساکنان جزایر خلیج فارس نیز در این لشکرکشی حضور داشتند. البته لازم بذکر است که مورخان یونانی در مورد تعداد افراد قشون ایران در این لشکرکشی راه مبالغه نموده‌اند و گاه تا پنج میلیون نفر نیز ذکر کرده‌اند اما بنا به نوشته سایر مورخان تعداد افراد سپاه خشایارشا پانصدهزار نفر بوده که البته همه آنها سرباز نبوده و بسیاری آشپز و ملوان و … در این ارتش خدمت مینمودند.

نبرد ترموپیل و تصرف آتن

نبرد ترموپیل یکی از نبردهای ایران و یونان است که در سال ۴۸۰ پیش از میلاد در تنگهٔ‌ ترموپیل (Thermopylae)٬ بین سپاهیان لئونیداس (Leonidas)٬ پادشاه اسپارت و سپاهيان خشایارشا هخامنشی در گرفت.  مدارك اين جنگ متأسفانه يكطرفه است زيرا هر چه ما در بارهٔ اين جنگ مى‌دانيم مطالبى است كه هرودوت تاريخ‌نويس یونانی ذكر كرده است و در مدارك شرقى كلمه‌اى وجود ندارد و از ارقام و نوشته‌هاى هرودوت نيز برمى‌آيد كه او مطالب خود را از يونانيهاى ديگر گرفته و متأسفانه چون گفتهٔ طرف مقابل در دست نيست مدارك او همه جا گزافه‌گویی بلامعارض است.

رویدادهای پیش از نبرد
داریوش بزرگ در سال‌های پایانی عمر خود به یونان لشکرکشی کرد. در این زمان بخش بزرگی از آسیای کوچک جزو قلمرو ایران بود. با این حال٬ تعدادی از فرمان‌روایان آن نواحی سر به شورش برداشته بودند. در این شورش٬ شهرهای یونانی-که مشهورترین آنها آتن و اسپارت بودند-دست داشتند. شورشیان بهمراهى يونانيان ساكن آسیای کوچک و آتنی‏ها سارد را در محاصره گرفتند و چون سپاهى در آن نبود تسخیرش كردند. داریوش به یونان لشکرکشی کرد تا به تنبیه شورشیان بپردازد. هنگامی که سپاهیان او به آتن رسیدند٬ مردم آتن به پایداری پرداختند. در این نبرد که به نبرد ماراتن معروف است٬ آتنی‌ها توانستند از سقوط شهرشان جلوگیری کنند. داریوش به سپاهیان دستور داد تا باز گردند. او قصد داشت سال بعد دوباره به یونان لشکرکشی کند اما بعد از مدتی درگذشت.  همزمان با روی کار آمدن خشایارشا٬ پسر و جانشین داریوش٬ خشایارشا تصمیم گرفت نقشهٔ پدر را برای حمله دوباره به یونان عملی سازد.

آغاز نبرد

در سال ۴۸۰ پیش از میلاد ، خشایارشا به یونان لشکر کشید. پس از ورود شاه ايران به نزدیکی ترموپيل٬ شاه چهار روز جنگ را عقب انداخت و روز پنجم مادیها و كیس‌سی‌ها را فرستاد كه يونانيها را زنده گرفته نزد او آورند. آنها با حمله خود كارى از پيش نبردند. پس از آن پارسى‌ها را مأمور كرد. آنان كه موسوم به جاويدانها بودند نيز نتوانستند كارى از پيش برند چه هم لاسدمونیها خوب مى‌جنگيدند و هم محل موافق جنگ نبود. سرانجام يكنفر يونانی ملیانی افی‌یالت (Ephialte) پسر اوری‌دم (Eurydeme) بطمع پاداش بزرگ نزد خشايارشا رفت و گفت راهى است كه از آن مى‌توان پيش‌رفت و به ترموپيل درآمد. خشايارشا با شعف بسيار پيشنهاد افی‌یالت را پذيرفت و هی‌دارنس مأمور شد تا از آن راه برود چون شب دررسيد و چراغها روشن گشت پارسى‌ها حركت كردند. اين كوره‌راه از رود آسپ شروع ميشد و به آلپن (Alpene) شهر اول لكريها مى‌رسيد. پارسى‌ها پس از عبور از آسپ در تمام شب در كوره‌راه حركت كردند و در طليعه صبح به قلهٔ كوه رسيدند. در اينجا هزار فوسیدی حفاظت مى‌كرد و چون ايرانيان به آنها رسيدند باران تير به آنها باريدن گرفت و سرانجام آنها فرار را بر قرار ترجيح دادند. هى‌دارنس پس از اين فتح از قلهٔ كوه سرازير شد و به مدافعين ترموپيل حمله برد. فرمانده ترموپيل لئونيداس چون ديد كه سپاهيان او مرگ را روياروى خود مى‌بينند عده‌اى (بقول هرودوت «سیصد تن»؟ از اسپارتی‌ها و چهار يا پنج هزار نفر يونانی) را برداشت و به بقيه فرمان داد كه بهر كجا مى‌خواهند بروند. بارى بقول هرودوت تسپیان‌ها و اهالی تب ‌با لئونيداس ماندند.
صبح حملهٔ ايرانيان آغاز شد و با وجود مقاومت شديد اسپارتيها عاقبت لئونيداس با همه سپاهيان خود كشته شد و از ايران نيز مردمان نامى چون دو پسر داريوش آبراکوام و هی‌پرانت بخاك افتادند. گفتنی است خشايارشا پس از كشته شدن لئونیداس و یونانیان در ترموبیل ميان كشتگان بگردش پرداخت همينكه به جسد لئونيداس رسيد و شنيد كه او پادشاه و سردار اسپارت‌ها بود امر كرد سر او را بريده به صلیب بکشند. اين رفتار خشايارشا می‌رساند كه نسبت به لئوانيداس زمانی كه او زنده بود بسيار خشمگين بود والا مرتكب چنین عملى نكوهيده نمی شد. چه ایرانیان با دشمنان خویش که با شجاعت در مقابلشان می جنگیدند با بزرگواری رفتار میکردند.
 چون لشكر اسپارتى شكست خورد اهالی تب كه در جنگ شركت داشتند دست بسوى ايرانيان درازكردند و گفتند ما مجبور بوديم كه چنين بجنگيم. در همين اوان جنگ‌هاى دريائى زياد در ناحيه ارتی‌میزیوم (Artemisium) واقع شد كه سرانجامى جز غرق چند كشتى چيز ديگر نداشت و ضمناً نيز سپاهيان ايران يك يك شهرهاى سر راه خود را گشود تا به آتن سرازير شد. از زمان حركت خشايارشا از هلس‌پونت تا ورود او به اتیک (ناحيه‌اى است كه آتن در آن قرار دارد) چهار ماه طول كشيد و چون خشايارشا به آتن رسيد شهر را خالی يافت و فقط عده‌اى از آتنی‌ها به معبد آکروپولیس پناهنده شده بودند و خزانه‌داران آن و عده‌اى از فقرا كه نتوانستند از شهر بيرون روند در شهر مانده بودند. اين‌ها به ارگ شهر پناه بردند و آن را با چوبهایی محافظت مى‌كردند. پارسى‌ها براى تسخير ارگ در تپه‌اى محاذى آنجا گرفتند و از آنجا تيرهاى خود را با نخهاى كتان مى‌پيچيدند و آتش زده بشهر مى‌انداختند. بدين منوال آتش بشهر روانه مى‌كردند و استحكامات را در مى‌نورديدند. مردمان آتنی در اين موارد چاره‌اى نداشتند جز آنكه با انداختن سنگهاى بزرگ خود را از خطر حمله كنندگان محفوظ دارند. بارى محاصره بطول انجاميد تا اينكه چند نفر از پارسى‌ها از جایی كه بواسطهٔ استحكام طبيعى نگهبان نداشت بالا رفته داخل ارگ شدند پارسى‌ها پس از ورود بشهر دروازه‌ها را بازكردند و آتنى‌ها نيز پاره‌اى خود را كشتند و پاره‌اى ديگر به معبد آکروپولیس پناه بردند و سرانجام سپاه ایران آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.
(اسپارتی‌ها بنا بر قوانین لیکورگ فرار کردن از میدان جنگ را ننگ بزرگی میدانستند و مجازات آن اعدام بود، حتی وقتی جوانان این سرزمین به نبرد می‌‌رفتند مادرانشان به آنها میگفتند:«پسرم! بر سپر یا با سپر» یعنی یا کشته شو تا جسدت را بر روی سپرها بیاورند و یا پیروز شو و با سپر برگرد. لذا در فرار یونانی‌ها از تنگه ترموپیل اسپارتی‌ها برجای ماندند و پس از کشته شدنشان یونانی‌ها بر مزار این سیصد تن نوشتند: ای رهگذر به اسپارت بگو ما در اینجا خوابیده ایم تا به قوانین کشور خود وفادار باشیم.»)

جنگ در خلیج دریایی سالامیس

پس از آن یونانیان اقدام به مشورت نمودند یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکلس(Themistocles) معتقد بود که در جزیره سالامیس(Salamis) به دفاع بپردازند اما سایر یونانیان میگفتند که باید در تنگه کورینت(Corinth) مقاومت کرد. تمیستوکلس که دید نمی‌تواند نظر خود را به دیگران بقبولاند نامه‌ای به شاه ایران نوشت و خود را از طرفداران یونان نشان داده گفت که چون آنان قصد فرار دارند وقت آن است که سپاه پارس آنان را یکسره نابود کند. خشایارشا پیغام را راست انگاشته ناوگان مصری تحت فرماندهی ایران جزیره پنسیلوانیا را تسخیر کرد. یونانیان در جزیره سالامیس گیر افتادند و لذا گفتند یا باید در همین جا مقاومت کنیم یا نابود شویم و این همان چیزی بود که تمیستوکلس میخواست.
نیروی دریایی ایران برخلاف کشتی‌های یونانی که آرایش صف را اختیار کرده بودند به دلیل تنگی جا بطور ستونی اقدام به حمله کرد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن قرار گرفت. جنگ تا شب ادامه داشت و در این جنگ بیش از نیمی از کشتیهای ایران نابود شد و لذا سپاه ایران اقدام به عقب نشینی کرد. یونانیان که ابتدا متوجه پیروزی خود نشده بودند در صبح روز بعد با شگفتی دیدند که از کشتیهای ایرانی خبری نیست! تمیستوکلس بعد از این پیروزی گفت: «حسادت خدایان نخواسته که یک شاه واحد بر آسیا و اروپا حکمرانی کند.»
در همین زمان خشایارشا اخبار بدی از ایران دریافت کرد و لذا اقدام به مشاوره با سرداران خود نمود. نظر مردونیه این بود که خود وی با سیصد هزار سپاهی برای تسخیر کامل یونان در این سرزمین باقی بمانند و خود خشایار شاه به ایران بازگردد. شاه این نظر را پذیرفت ولی در زمان بازگشت تعداد زیادی از اسبان و سپاهیان وی در اثر گرسنگی از بين رفتند.

نبرد پلاته

از سوی دیگر مردونیه به یونانیان پیشنهاد داد که تبعیت ایران را بپذیرند و گفت که در این صورت در امور داخلی خویش آزادند. اما آنان این پیشنهاد را رد کرده جنگ دوباره در گرفت. مردونیه آتن را باز هم به تسخیر درآورد اما در محل پلاته(Plataea) صدهزار یونانی در مقابل وی صف آرایی کردند. در ابتدا تصور می‌شد که ایرانیان پیروز هستند چرا که نهایت دلاوری را نشان دادند اما این گونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ در اثر تیری که به وی اصابت کرد کشته شد و سپاه بی سردار ایرانی نبرد بی حاصلی را آغاز کرد که تنها سه هزار ایرانی از آن جان سالم بدر بردند.
نبرد دیگر، جنگ در دماغه می کیل(Mycale) است: ناوگان ایران که پس از نبرد پلاته در حال بازگشت به میهن بود، در این محل توسط سپاه دشمن منهدم شد.

حمله یونان به مستملکات ایران

پس از عقب نشینی ایرانیان، یونانیان به پادگان پارس واقع در یونان حمله کرده و آنجا را تصرف نمودند. چندین سال بعد نیز به مستملکات ایران یورش برده و برخی از جزایر غرب آسیای صغیر نظیر قبرس را به تصرف درآوردند.

علل شکست سپاه ایران

بنابر نوشته مورخان علل شکست ایران در تسخیر یونان به این شرح است:

- زیادی شمار نفرات که تأمین آذوقه و هدایت ارتش را مشکل میساخت.
-نامناسب بودن سلاحهای ایرانیان در برابر یونانیان سنگین اسلحه(به غیر از هنگ جاویدان باقی سپاه ایران از سلاح‌های سبک نظیر تبر (!) استفاده می‌کردند.)
-عدم آشنایی ایرانیان به موقعیت جغرافیایی یونان
-اغفال شدن ارتش ایران در سالامیس
-بازگشت ناگهانی خشایارشا
-ناهمواری جلگه‌های یونانی و عدم عادت ایرانیان به جنگ در این سرزمینها که نیروهای دریایی و زمینی را از حمایت یکدیگر محروم می‌کرد.
-مهم‌ترین علت شکست ایران در این نبرد روحیه عالی یونانیان بود. چرا که آنان مردمانی استقلال طلب بودند و حاضر نبودند که تبعیت ایران را بپذیرند.


خشایار شاه صفاتی عالی داشته بطوریکه یونانیان بزرگ منشی او را ستوده اند. مشهور است که اسکندر وقتی که تخت جمشید را به آتش کشید، مجسمه خشایارشا به روی زمین افتاد و اسکندر گفت: آیا باید بخاطر روح عالی و صفات نیکویت تو را از روی زمین بردارم یا بگذارم که روی زمین بمانی تا بخاطر تاخت و تازت به یونان مجازات شوی؟
خشایارشاه در تخت جمشید که بدستور پدرش داریوش ساخته شده بود قصرهای دیگری بنا کرد که بر عظمت و شکوه این اثر باستانی افزود. همین طور کتیبه‌هایی در کوه الوند و نیز در ارمنستان از خود به جای گذاشت.
همسر وی هماچهر(شاید هم هماشهر؛ در نوشته های ایرانی در روزگار کیانیان از زنی به نام همای چهرزاد یادشده) نام داشت که دختر هوتن یکی از یاران داریوش بود. مادر هماچهر خواهر داریوش بود.
این پادشاه پس از بیست سال سلطنت (۴۸۵ تا ۴۶۵ پیش از میلاد)توسط یک خواجه به نام میترادات (مهرداد) به قتل رسید.

 

پيام هاي ديگران



يكشنبه، 16 مرداد، 1384

رامونا امیری دختر شایسته کانادا سال ۲۰۰۵

برای دومین بار یک دختر ایرانی دختر شایسته کانادا شد. رامونا امیری دختر جوان کانادایی ایرانی تبار که در شهر مونترال متولد شده بهمراه خانواه اش در ونکوور زندگی می کند و قصد دارد مانند مادرش در رشته پزشکی تحصیل کند و متخصص پوست شود. در سال 2003 نیز نازنین افشین جم دختر کانادایی ایرانی مقیم ونکوور بعنوان دختر شایسته کانادا برگزیده شد. رامونا 24 ساله است و بزبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه، آسوری و کمی هم اسپانیایی سخن می گوید. رامونا در مصاحبه با رادیو فردا می گوید: زیبایی هدف دار شعار این رقابت هاست و زیبایی ظاهری زیبایی نیست و آدم باید قلب و فکرش زیبا باشد. رامونا از میان سی دختر دیگر این مقام را کسب کرده و در مراسم جهانی انتخاب دختر شایسته در چین کانادا را نمایندگی کرد خودش در اين باره ميگويد: برای آماده شدن، ورزش می‌کردم ولی برای سوالها زیاد تمرین نکرده بودم چون میدونستم اگر زیادی تمرين کنم عصبی می‌شم و این خودش یک نقطه ضعفه و به ضررم تموم می‌شه.

من 25 سالمه و زبان های انگلیسی و فرانسه را هم بلدم و چون درمونترال به دنیا اومدم باید زبان فرانسه را هم حتما یاد می گرفتم و دبیرستانم رو هم با زبان فرانسه تموم کردم. ولی خوب مادرم با من فارسی حرف می زنه. در ضمن چون پدرم آسوریه، زبان آسوری هم بلدم. دو روز بود، اولین شب فقط با مایو و لباس شب بايد راه می رفتیم، بعد یک مصاحبه هم داشتیم با داورها که با هر کدوممون جداگانه انجام دادن. سوال مهمی که از من پرسیدن این بود که سرمشق کانادایی من چه شخصیتیه؟ منم گفتم یکی از نخست وزیرهای قبلی کانادا "پیر ترودو" چرا که مرد خوبی بود و به حقوق زنها اهمیت می داد و کارهای مثبت زیادی برای کانادا انجام داد. در این شب، از سی تا دختر 15 دختر رو انتخاب کردن. و بعد پنج نفر نهائی که من از بین همه‌شون برنده شدم.


پيام هاي ديگران


پنجشنبه، 5 خرداد، 1384

انرژی هسته ای

مدتی بود ميخواستم در اين مورد مطلبی بنويسم ولی فرصتی نبود. به عنوان يک ايرانی عاشق ايران چرا ما نبايد صاحب انرژی هسته ای بشويم. در همسايگی ايران روسيه و پاکستان و اونورتر هند و کره شمالی صاحب تکنولوژی هسته ای هستند. کشورهای عربی که هميشه در طول تاريخ ضد ايرانی عمل کردند هم در صدد هستند به اين تکنولوژی دست پيدا کنند. پس ايران هم جدای مسائل سياسی بايد صاحب اين تکنولوژی شود. من به عنوان يک ايرانی خواهان دست پيدا کردن ايران به اين تکنولوژی هستم  و از آن طرفداری ميکنم.

اگر کشورهای عربی زودتر از ايران به اين تکنولوژی دست پيدا کنند آنوقت است که ايران تحت فشار قرار خواهد گرفت. پس از دوستان وبلاگ نويس درخواست دارم که نظريات خودشان را در اين مورد بنويسند. به اميد آن روز که ايران صاحب تکنولوژی هسته شود فقط و فقط بخاطر توازن قدرت در منطقه.


پيام هاي ديگران


سه شنبه، 16 فروردين، 1384

مي خوام برم پا ندارم

مي خوام برم پا ندارم
مي خوام نرم جا ندارم
گريه كنم دل ندارم
داد بزنم نا ندارم
بودنم با تو حرومه
ديگه همه چي تمومه
آخ که اين لحظه چه شومه
چه شومه

من دلم تنگ ميشه
تو دلت سنگ ميشه
نذار اين تنگ بلور
بشكنه با اين غرور

ميخوام برم پا ندارم
مي خوام نرم جا ندارم
گريه كنم دل ندارم
داد بزنم نا ندارم
بودنم با تو حرومه
ديگه همه چي تمومه
آخ که اين لحظه چه شومه
چه شومه

من دلم تنگ ميشه
تو دلت سنگ ميشه
نذار اين تنگ بلور
بشكنه با اين غرور

من دلم تنگ ميشه
تو دلت سنگ ميشه
نذار اين تنگ بلور
بشكنه با اين غرور

 


¤ نوشته شده در ساعت 12:27 توسط سعيد جابری

پيام هاي ديگران

شنبه، 29 اسفند، 1383

عيد نوروز ۱۳۸۴ مبارک

تازه ازخواب پا شدم ساعت ۱۱ صبح هستش چند ساعت ديگه عيد هستش، همينجوری موندم تاپيک عيد رو چی بزارم تو وبلاگم. پنجره رو باز ميکنم ميبينم ديشب بارون اومده زمين خيس هستش کمی باد با هوای ابری. همينجوری دلم ميگيره و ياد آهنگ شادروان فرهاد ميوفتم. آهنگشو پيدا ميکنم و گوش ميدم و ..... سال نو را به همه هموطنانم تبريک ميگم و آرزوی خوشبختی و شادکامی برا همه دارم.

 

بوی عیدی

بوی توپ

بوی کاغذ رنگی

بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو

بوی یاس جا نماز سفره ی مادر بزرگ

با اینا زمستون و سر می کنم

با اینا خستگی مو در می کنم

شادی شکستن قلک پول

وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد

بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب

با اینا زمستون و سر می کنم

با اینا خستگی مو در می کنم

فکر قاشق زدن دختر ناز چشم سیاه

شوق یک خیز بلند از روی بته های نور

برق کفش جفت شده تو گنجه ها

با اینا زمستون و سر می کنم

با اینا خستگی مو در می کنم

.عشق یک ستاره ساختن با دولک

ترس نا تموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه

بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

با اینا زمستون و سر می کنم

با اینا خستگی مو در می کنم

 شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن

توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی

با اینا زمستون و سر می کنم

با اینا خستگی مو در می کنم

با اینا بهار و باور میکنم !

 

 

¤ نوشته شده در ساعت 11:41 توسط سعيد جابری

پيام هاي ديگران

دوشنبه، 24 اسفند، 1383

Miss Germany is Miss Europe 2005

بازم يک ايرانی ديگر در صحنه بين المللی صاحب مقام شد. Shahrivar Shermine ايرانی اصل ۲۲ ساله مقام اول دختر شايسته اروپا ۲۰۰۵ را بخود اختصاص داد.

PARIS (AFP) - Dark-haired Miss Germany, Shahrivar Shermine, a 22-year-old of Iranian origin won the title of Miss Europe 2005 in Paris.

The 1.74 metre (5ft 10 inch) beauty queen, who has just finished her university studies, speaks German, Farsi, English and French. Her hobbies are horse-riding and swimming.


Among the judges of the contest, beamed live to more than 50 countries, were singer


¤ نوشته شده در ساعت 0:0 توسط سعيد جابری

پيام هاي ديگران


يكشنبه، 23 اسفند، 1383

برگشت دوباره

دوباره برگشتم ، گويی ساليان درازی است که اينجا سر نزدم. خوب ديگه زندگی کمی مشکل هستش بايد کار کرد و کار کرد. در اين يکسالی که نتونستم اينجا بيام ، اتفاقات بسياری اتفاق افتاده که کم کم در موردشون مينويسم.

کم کم بوی بهار به مشام مياد. اين بو رو خيلی دوست دارم از بچگی عاشق اين بوی بهار بودم . بوی آب شدن برف ، بوی شکوفه های تازه ، بوی آفتاب همه و همه برام لذت بخش هستند.

در اين مدت يکی از دوستانم احسان افشار را پس از مدتها پيدا کردم. ميدونين کجا؟ بله توی اورکات پيداش کردم . احسان تنها کسی نبود که پيداش کردم . چندتا از دوستان قديمی رو هم پيدا کردم که کلی ذوق کردم.

حالا تا بعد ....

 


¤ نوشته شده در ساعت 15:31 توسط سعيد جابری

پيام هاي ديگران


جمعه، 18 اردىبهشت، 1383

سوسن هم از ميان ما رفت

متاسفانه سوسن خواننده سرشناس موسيقی مردمی ايران روز دوشنبه سوم ماه مه در آمريکا درگذشت. سوسن که در سالهای پايانی دهه 1340 و سالهای آغازين دهه 1350 يکی از محبوبترين خوانندگان ايران بود، حدود 20 سال پيش ابتدا به انگلستان و سپس به آمريکا مهاجرت کرد. به گفته دوستانش، سوسن در اين سالها بسيار تنها بود و حتی با وجود آنکه قبلا دوبار ازدواج کرده بود، ديگرهمسری هم نداشت.

حدود سه ماه پيش دست راست سوسن در حادثه ای شکست اما او برای درمان آن اقدامی نکرد. حدود يک ماه پيش سوسن در لس آنجلس مورد يک عمل جراحی قرار گرفت که هشت ساعت به طول کشيد. بعد از عمل، ابتدا حال سوسن رو به بهبودی رفت اما پس از مدتی او که به شدت ضعيف شده بود، دچار ايست قلبی شد اما پزشکان توانستند بار ديگر او را به زندگی برگردانند.
سوسن در سالهای آخر با تنگدستی در لس آنجلس زندگی می کرده است.

سوسن شش ماه گذشته در گاراژ خانه يکی از دوستانش در لس آنجلس زندگی می کرد ولی اخيرا دوستانش آپارتمان کوچکی را برايش فراهم کرده بودند. در اين سالهای آخر سوسن تنها گهگاه در کاباره ها و رستورانهای ايرانی در آمريکا برنامه اجرا می کرد.
هيچکس دقيقأ نمی داند که سوسن چند سال داشت. نزديکانش حدس می زنند که او هنگام مرگ بين 65 تا 70 ساله بوده است. سوسن متولد شهر قصر شيرين و نام اصليش را مهنازبود. يادش گرامی باد.

 


¤ نوشته شده در ساعت 17:24 توسط سعيد جابری

پيام هاي ديگران


سه شنبه، 7 بهمن، 1382

شهره آغداشلو، نامزد جايزه بهترين هنرپيشه نقش دوم زن در اسکار ۲۰۰۴

شهره آغداشلو بازيگر برجسته سينما و تئاتر ايران نامزد بهترين نقش مكمل برای جايزه اسكار شد.اين اولين بار است كه يك بازيگر ايرانی نامزد جايزه اسكار می شود. خبرگزاری های جهان با مخابره اين خبر سينمائی گزارش دادند. شهره آغداشلو بخاطر ايفای نقش مكمل در فيلم "خانه ای از ماسه و مه" نامزد جايزه اسكار شده است. او اكنون 25 سال است كه در خارج از ايران و در امريكا به سر مي برد. آغداشلو بازی در سينما وتئاتر را در اواخر دهه چهل آغاز كرد و علاوه بر ايفای نقشهای متعدد در تئاتر، در فيلم سوته دلان به كارگردانی زنده ياد علی حاتمی دركنار بهروز وثوق درخشيد. عباس كيارستمی كارگران جهانی سينمای ايران دريكی از بهترين فيلم هايش به نام گزارش كه فضای خفقانی دهه پنجاه را ترسيم ميكند از بازی شهره اغداشلو ياری گرفت .

شهره آغداشلو كه در ان زمان همسرآيدين اغداشلو، نقاش، منتقد ونويسنده هنری صاحب نام ايران بود. شهره آغداشلو در ائايل سال ۵۷ مجبور به ترک ايران شد. او در فيلم  مسافر نقش تكان دهنده  يك زن مهاجر ايرانی را بازی كرد كه مجبور می شود بخاطر حفظ زندگی خانواده اش تسليم خواست بيشرمانه مامورين امنيتی تركيه شود. شهره اغداشلو در امريكا با هوشنگ توزيع نويسنده و بازيگر تئاتر ازدواج كرد و در كنار او دهها نمايش موفق را به صحنه آورد .

 


¤ نوشته شده در ساعت 13:45 توسط سعيد جابری

پيام هاي ديگران


[ خانه| آرشيو | پست الكترونيك ]

خانه
آرشيو
پست الكترونيك
وب پيچ خصوصی من

موسيقی هفته
راشيد - زنگ صدا

نوشته های گذشته

رامونا امیری دختر...
انرژی هسته ای
مي خوام برم پا ندارم
عيد نوروز ۱۳۸۴ مبارک
شهريور شرمينه دختر ...
سوسن هم از میان ما رفت
شهره آغداشلو، نامزد ...
بم دلم برايت تنگ است
مهدی مهدوی‌كيا،بهترين ...
ويگن درگذشت
کوروش محمدی و ...
معذرت خواهی
دلتنگی برای ايران
سيزده بدر 1382
سال نو مبارک1382
یادی از احسان افشار

اين وبلاگها را ميخوانم

Elegant Wedding Decor
زيتون
خورشيد خانوم
صبحانه
ميانبر های سی ثانيه ای

  RSS 2.0